در دنیای مد و لباس در ایران، برندهایی هستند که به سرعت به رشد و محبوبیت زیادی میرسند. داستان این برندها و دلایل رشد سریع آنها به بسیاری از کسانی که میخواهند برند خودشان را تاسیس کنند، کمک میکند تا راحتتر با سختیها و مشکلات این راه طولانی مواجه شوند.
در ماههای گذشته، یک برند در حوزه شال و روسری و در شبکههای اجتماعی، توانست توجهات زیادی را به خود جلب کند. “سیستریش استایل” در اواخر سال 96 توسط دو خواهر متولد شد و در مدت کوتاهی رشد زیادی را در حوزه خودش مشاهده کرد. در این مطلب از مدوپیا، پای حرفهای این دو خواهر که موسسین این برند هستند مینشینیم تا با فضای کار آنها و سختیهایی که تا کنون داشتند و همچنین چشم انداز آینده برندشان بیشتر آشنا شویم.
فائزه: سلام مرسی از اینکه این امکان را در اختیار ما گذاشتید، باعث افتخار ماست که در این مصاحبه شرکت کنیم. همانطور که میدانید و از اسم برند ما مشخص است، من و خواهرم با هم دیگر این پیج را راهاندازی کرده و با هم کار میکنیم. من فائزه گنجه هستم متولد ۱۰ اردیبهشت سال ۱۳۷۰، لیسانس معماری و فوقلیسانس معماری داخلی از دانشکدهی معماری و شهرسازی دانشگاه سورهی تهران هستم.
مهرانه: سلام وقت شما بخیر من مهرانه گنجه هستم. متولد ۲۹ آذر سال ۱۳۷۶،دانشجوی کارشناسی نقاشی در دانشکده هنر سوره هستم.
در واقع ما پارسال، بهمن ماه صفحهی ایستاگرام را راهاندازی کردیم اما فعالیتی در آن نداشتیم و از اسفند ۹۶ شروع بهکار کردیم. داستان از جایی شروع شد که از بچگی علاقه به طراحی لباس و دوختن آن توسط خودم داشتم و عاشق این کار بودم. عموما این دورههایی که میگذراندم با خانمهای سن بالا بود و زیاد جذاب نبود و به همین خاطر دوره و کلاسها را ول میکردم تا اینکه پارسال من جایی را پیدا کردم که برایم جذاب به نظر میرسید، خانم جوانی بود با ایدههای جالب و جدید، پس تصمیم گرفتم در آن کلاسها شرکت کنم. روزی در حین خریدن پارچه برای خودم متوجه شدم بعضی از پارچهها برای شال بسیار مناسب هستند و پترنهای قشنگی دارند پس چند نوع از آنها را خریداری کردم، هم برای خودم و هم فائزه که با هم ترکیبشان کنیم و شال بدوزیم. دیگران که این شالها را دیدند از آنها تعریف کردند و بازخورد بسیار خوب و دیدگاههای مثبتی دادند و در واقع ما را ترغیب کردند. بعد برای دیگران هم با استفاده از طرحهای آماده، شالهایی را تولید کردیم و پس از مدتی کار را به صورت جدی شروع کردیم. اولین فروش ما رسما از ۱۳ اسفند ۹۶ بود، (نزدیک به عید) و خداراشکر برای شروع بازار کار خوبی داشتیم.
من چون از مهرانه ۷-۶ سالی بزرگتر هستم شاهد علاقمندی مهرانه به دنیای مد و فشن آن هم از بچگی بودم. وقتی مهرانه ۵ یا ۶ سال داشت، پارچههای مادرم را برمیداشت و با سوزن و سنجاق به خودش وصل میکرد و چند مدل لباس بامزه برای خودش درست میکرد من هم از او عکس میگرفتم و فکر میکنم هنوز هم آن عکسها موجود هستند. در واقع هنوز هم که یادمان میآید یا عکسها را میبینیم، برای ما جالب و بامزه است. مهرانه در دوران دبیرستان گرافیک میخواند و مسلما به طراحی پارچه بیربط نبود و کلا رشتهی دانشگاهی هر دوی ما مبانی هنرهای تجسمی (مبانی رنگ) داشت و حتی خود من هم به طراحی لباس علاقمند بودم و در عالم بچگی با خواهرم بازی میکردیم.
قبل از راهاندازی این پیج، مهرانه یک سری کلاسهای طراحی دوخت میرفت همانطور که خودش گفت، من هم کلاسهای طراحی لباس میرفتم ولی متوجه شدم طراحی لباس آن چیزی نیست که من میخواهم یعنی وقتی کمکم پیش رفتم مبانی رنگ برایم یادآوری شد در صورتی که در دانشگاه آن را گذرانده بودم. بنابراین تصمیم گرفتم به یادگیری طراحی پارچه بپردازم، به دلیل اینکه به چیزهایی که میخواستم نزدیکتر بود. پس دورههای طراحی پارچه را گذراندم که این قضیه بسیار به ما در مراحل کارمان کمک کرد.
در آغاز کار ما پارچهها را آماده تهیه میکردیم یا طرحهای نزدیک به آن چیزی که میخواستیم را با کمک فروشندهی پارچه پیدا میکردیم و آن را خریداری میکردیم ولی خب الان چون طرحها برای خود ما هست، پارچههای ایرانی را به صورت خام و در خارج از تهران از کارخانههای پارچهبافی که میشناسیم به صورت ماهی یکبار خریداری میکنیم و خب طرحها هم که کار و ایدهی خودمان هست و چاپ و سپس نواردوزی میشود.
فکر میکنم از شیرینترین خاطرات شروع کنم بهتر باشد، شیرینترین خاطرات اولین فروشهای ما بود که کارهای ما را میدیدند و هر کاری که میزدیم خوششان میآمد و سفارش میدادند و کسانی که خرید کرده بودند، دوباره بعد از یک مدت چند مدل دیگر از ما خریداری میکردند. این خیلی برای ما لذتبخش بود وقتی که مشتریهای ثابت داریم که ما را به دوستان و اطرافیانشان معرفی میکنند تا ما را دنبال کنند. تلخترین که نمیتوان گفت دقیقا تلخ چون هنگام مواجهه با آن، چیزهای زیادی یاد گرفتیم. اوایل شروع کار طراحی و چاپ با مشکلی مواجه شدیم که حدود ۳-۲ ماه کار ما خوابید و روند و سرعت کار ما کاهش پیدا کرد. در واقع به دلیل مشکلات و از دست دادن سرمایه در آن مشکل، انگیزهی خود را از دست دادیم ولی اطرفیان به ما انگیزهی کافی برای ادامه و پیشرفت دوباره در کار را دادند و تمام مشکلات را پشت سر گذاشتیم و از نو آغاز کردیم.
هر کاری مسلما چالشهای مخصوص به خودش را دارد. در روزهای شروع کار، ما چندین شب بیدار میماندیم تا سفارشهایی را که گرفتیم از صفر تا صد، خودمان آماده کنیم. بعدها که جلوتر رفتیم از یک سری افراد در مجموعه خود استفاده کردیم و البته سعی میکردیم افرادی را انتخاب کنیم که به واسطه کار بتوانیم به آنها کمک مالی کنیم. یکی دیگر از چالشها انتخاب متریال و در واقع پارچهی مناسب بود. ما پارچههای مختلفی را تست کردیم که به نتیجه مطلوبی که میخواهیم برسیم. حتی تا یک مدت سودی نمیکردیم تا به طور کامل به نتیجه دلخواهمان برسیم! که خداراشکر رسیدیم.
ما از اول یعنی چه وقتی که پارچهی آماده میخریدیم یا الان که طرحها را خودمان میزنیم این طرحها را خودمان دوست داریم. حالا با توجه به تم فصل یا ترندها یک تغییراتی را در آنها ایجاد میکنیم که باز خودمان هم آنها را دوست داریم. ما از اولی که شروع به کار کردیم تمام کارهای خودمان را استفاده کردیم یعنی عاشق آنها بودیم که ارائه میدادیم. شاید خودشیفتگی به نظر بیاید ولی هر چه جلوتر میرویم بیشتر به طرحها و کارهای خود علاقمند میشویم. در کارهای اخیرمان، طرح زو را مهرانه خیلی دوست دارد و من هم طرح آیلش را میپسندم. ما هرچه در کار جلوتر میرویم با سلیقهی مشتریان و اطرافیانمان بیشتر آشنا میشویم و متوجه میشویم آنها چه سبک و سیاقی را میپسندند.
مهرانه: من اگر ماشینزمان را داشتم، به دوره قاجار میرفتم به این خاطر که این دوره را خیلی دوست دارم چه از نظر پوشش، فرهنگ و نقاشی. نقاشیهایی که خودمم میکشم به این دوره مربوط است. پوشش هم که در آن دوره با چالشهایی روبهرو بودند، به خاطر سفرهای ناصرالدین شاه تغییر تحولهای زیادی در سبک پوشش داشتند و در حال تغییر بودند و از نظر من سبک آنها بسیار جذاب است.
فائزه: من اگر ماشینزمان داشتم، دوست داشتم خیلی کوتاه به آینده سفر میکردم و بعد برمیگشتم چون از زمانی که در آن زندگی میکنم راضی هستم.
فائزه: دوست دارم در پنج سال آینده، شعبههای مختلفی را سرتاسر کشور داشته باشیم و بتوانیم یک سری محصولات باب طبع بانوان کشورمان ارائه دهیم.
مهرانه: من دوست دارم در پنج سال آینده، همانطور که فائزه گفت برندمان شعبههای مختلفی در سرتاسر کشور داشته باشد و شناختهشده باشد و اینکه به غیر از شال و روسری محصولات دیگری هم اضافه کنیم. هر چند فعلا برای شروع کار باید تمرکز ما روی همین محصولات بماند ولی بعدها دوست دارم مانتو و چیزهای دیگری به محصولات برندمان اضافه کنیم.
توصیهی ما برای کسانی که میخواهند برند خود را راهاندازی کنند این است که در شروع کار به فکر درآمدزایی نباشند، البته هر کسی بسته به کاری که انجام میدهد، دربازهی زمانی مشخصی نباید انتظار درآمد زیاد را داشته باشند. در واقع همین که با عشق و صبر و حوصله کار خود را انجام دهند، ناخودآگاه بازخوردش را میبینند و همان باعث پیشرفت هرچه بیشتر آنها میشود و در مسیری که حرکت میکنند با موانع زیادی روبهرو میشوند که لازمهی گذراندن آنها صبر است و صبر…!