نعیمه قدیمی یا “نعیمه گیاهی” یکی از قدیمیترین بلاگرهای مد و لباس در میان فارسیزبانهاست و از همان سالهای اول راهاندازی اپلیکیشن اینستاگرام در حال فعالیت است. او تحصیلات و دانش خود از دوخت و طراحی لباس را از جهاد دانشگاهی شروع کرد ولی بعدها این رشته را در ایتالیا دنبال کرد و هماکنون بهعنوان طراح لباس و مدرس مشغول به کار است. این مصاحبه در روز 24 مرداد، در رویداد درنیکا، زمانی که نعیمه قدیمی از برند لباسش رونمایی میکرد، صورت گرفته است.
خیلی خوشحالیم که امروز در کنار شما نعیمه عزیز هستیم. لطفا خودتان را معرفی کنید و در مورد پیشزمینه تحصیلی و حرفهای خود توضیح بدهید و چه عاملی باعث علاقهمندی شما به مد و لباس و ورودتان به این حیطه شد؟
من نعیمه قدیمی هستم اما چون فامیلی همسرم را انتخاب کردم، در اینستاگرام به فامیلی همسرم (گیاهی) معروف شدم. البته یک عده هم من را به اسم مستعارم، نمنم میشناسند. رشته تخصصی من معماری است. دیپلم معماری دارم ولی اکنون لیسانس طراحی لباس از سیتام ایتالیا دارم. علاوه بر این، مدرک تدریس از سیتام دارم و در حال حاضر در سیتام تدریس میکنم. من از سال 90 و با همکاری با یک برند ایرانی حرفه خودم را آغاز کردم و به مدت دو سال با آن برند همکاری داشتم. بعد از این همکاری، چند همکاری با برندهای دیگر هم داشتم. علاوه بر این، سابقه کتواک در منچستر برای شوی حجاب و پوشش اسلامی داشتم و خدا را شکر خیلی استقبال خوبی شد. بعد از آن تصمیم به تأسیس برند شخصی خودم گرفتم.
من کلیه کارهای برندم را خودم انجام میدهم؛ اعم از برش و دوخت اولیه. البته خوشحالم از اینکه جورابهای لمه را به برند خودم اضافه کردم. اوایل خیلی مردم جبهه داشتند، خیلی مقاومت کردند و با جورابها ارتباط برقرار نمیکردند، ولی رفتهرفته با اینکه در استایلهایم از آن استفاده و مقاومت کردم، کمکم چشم مردم عادت کرد و استقبال خیلی خوبی از آنها شد و از این بابت خوشحالم.
من از سال 90 اکانت اینستاگرامم را شروع کردم.
راستش من اصلا خودم را بلاگر نمیدانم. چون بلاگرهایی که الان فعال هستند، خیلی حسابشده، دقیق و اصولی حرفهشان را انجام میدهند، ولی با وجود دو بچه کوچک و همینطور ادامه تحصیل و شاغلبودن و دور بودن از فضای ایران، این کار برایم بسیار دشوار بود. خیلی هم دوست دارم همینجا از همه مخاطبینم عذرخواهی کنم که مشغلهها به من اجازه نمیدهند آنطور که باید، با آنها ارتباط برقرار کنم، ولی این لطف مردم بوده که من را دنبال کردند. روحیه و انگیزهای که مخاطبانم به من دادند باعث شد ادامه بدهم. البته در ابتدا از سبک پوشش من خیلی استقبال شد. اینکه کسی در خارج از کشور چنین استایلی را در کنار حجاب داشته باشد، بهنوعی تازه بود و رفتهرفته انقدر به من پیشنهادات خوبی شد و انرژی و انگیزه گرفتم که به این فکر افتادم حرفه بلاگری را هم ادامه و گسترش بدهم.
من اوایلی که ایران زندگی میکردم، در جهاد دانشگاهی در رشته طراحی لباس تحصیل کردم و مولر را آموزش دیدم، ولی برایم سخت بود و احساس کردم که نمیتوانم آن را خوب انجام دهم. برای مدت خیلی کوتاهی کار را متوقف کردم، ولی بعد از رفتن به ایتالیا ادامه تحصیل در کشور مهد مد و فشن را به فال نیک گرفتم. شرایط بسیار سخت بود، ولی با همکاری همسرم که تا ساعت ده شب از بچهها مراقبت میکرد، یک دوره فشرده را گذراندم . تا ده شب در کلاسها بودم و در نهایت توانستم مدرکم را در سال 2015 بگیرم و امسال هم موفق شدم مدرک تدریس را دریافت کنم و اجازه داشته باشم به عنوان مدرس فعالیت کنم.
قبلا ما با دنیای مد خیلی فاصله داشتیم. دلیلش اطلاعرسانی ضعیف در این مورد بود. مثلا مجلات در مورد استایل صحبت نمیکردند. اما حالا به لطف اینستاگرام و صفحات مجازی و بلاگرهای خوب و توانایی که در این حوزه فعالیت میکنند، دید مردم نسبت به مد بازتر شده و خیلی آشناتر به مسائل استایلینگ شدند. البته من معتقدم همه خانمهای ایرانی خیلی باسلیقه هستند و خیلی خوب توانایی ستکردن دارند، ولی یک سری چیزهایی هست که با زمان تغییر میکند و اوایل مردم نسبت به آن جبهه میگیرند. مثلا من هفت سال پیش دامن را با کتانی میپوشیدم و خیلی کامنتهای تندی میگرفتم که فکر میکردند از سر ناآگاهی این کار را کردهام، در صورتی که در خارج از کشور ترند بود، اما اینجا خیلی دیر مردم به این نتیجه میرسیدند. به نظر من دلیل آن هم ضعف اطلاعرسانی است. مجلات خیلی مشخص به این مسائل نمیپردازند و حتی سایتها هم دقیق نمینویسند و در نتیجه اطلاعات مردم هم در این زمینه کم است. فکر میکنم بلاگرهایی که در مورد استریتاستایل فعالیت میکنند، خیلی بیشتر باید در مورد این موضوعات صحبت کنند و روحیاتشان را نسبت به انتقادات تندی که میشوند قوی کنند. متاسفانه عموما ما شروع به تمسخر میکنیم و در مورد مد و فشن ریشهیابی نمیکنیم که اصلا فلان طرح از چه چیزی الهام گرفته و حتما مود بردی( mood board) داشته است. بهخاطر همین سریع تمسخر کردن، شده که خیلی از طراحان ما بهخاطر روحیه حساس از این فضا دور شدند. ولی خب شکر خدا من مقاومت کردم و در خیلی از موارد صبوری کردم و بعد چند وقت مردم فهمیدند که قضیه از چه قرار بوده و ترندها را کمکم پذیرفتند.
چون من آدم تنوعطلبی هستم و نسبت به رشتهای که درس خواندم، دوست دارم همهچیز را تا جایی که به اعتقادات و شخصیتم ضربه نزند، امتحان کنم، از چیزهایی که ترند میشوند استفاده میکنم. به نظرم کسی که میخواهد مد را دنبال کند، باید شجاعت و جسارتی داشته باشد که نظر مردم چندان برایش مهم نباشد و آیتمها را برای راحتی و دل خودش استفاده کند. ولی جامعه ما، جامعهای است که یک سری چیزها بسته به اعتقادات مردم پذیرفته نمیشوند و من هم به این مسئله احترام میگذارم. جامعه ما نسبت به دنیا، فضای بستهتری دارد و یک سری ترندها واقعا در ایران جواب نمیدهند.
دقیقا همینطور است.
من خیلی از تام فورد الهام گرفتم و چون خیلی برایم جذاب بود، سعی میکردم مدام زندگیش را دنبال کنم. تام فورد در ابتدای کار، در طراحی و خط تولید با گوچی همکاری کرد و با تجربیاتی که به به دست آورد، موفق شد خیلی از مشکلاتی را که در کار برایش پیش آمده بود را حل کند و با آن تجربیات، لاین خودش را راهاندازی کند. من هم سعی کردم همین کار را انجام بدهم. خیلی سریع به سود صد درصدی و اینکه باید سریع دیده بشوم، فکر نکردم. به این فکر کردم که اگر قرار است شروعی داشته باشم، این شروع با تجربه باشد و با فکر جلو بروم. چون حقیقت این است که فقط با ذوق نمیتوان کار را پیش برد و علم و تحقیقات، لازمه ادامه کار است.
در صورتی که میتوانستم خیلی زودتر برند شخصی خودم را داشته باشم، برای برندهای دیگر کار کردم. در واقع دوست داشتم که در کنار برندهای بزرگ کار کنم و از آنها یاد بگیرم و تجربه به دست بیاورم و با کمترین اشتباه و ضریب خطا، برند خودم را راهاندازی کنم. چیزی که حس کردم، این است که هرکسی در بدو شروع طراحی، انتظار سود را دارد. من به این موضوع خرده نمیگیرم. حق هم میدهم، ولی کسی که بخواهد طراحی کند و آن را با قیمت هنگفت بفروشد، هنر نیست. البته بعضیها با پارچههای خیلی فاخر و خیاط با دستمزد بالا کار میکنند که آنها مدنظر من نیستند، اما دیدهام که از نظر وجود لباسهای روزمره با قیمت پایین و در دسترس عموم، کمبودهای بسیاری در کشور داریم.
من در مرحله اول کارم عموم را در نظر گرفتم، ولی کارهای لاکچری هم تولید میکنم چون دوست دارم برای هر قشر و هر اعتقادی کار کنم. همانطور که الان در ایتالیا برای افراد مسیحی و بیحجاب لباسهای شب و لباسهای ساحلی طراحی میکنم، دوست دارم برای هر قشری کار کنم و هیچ حیطه مشخصی از این نظر ندارم.
اولا که دوست دارم این را واقعا به تمام کسانی که طراح هستند و یا تازه طراحی را شروع کردهاند، بگویم اولین چیز برای یک طراح، داشتن اعتمادبهنفس است. زمانیکه یک طراح، با اعتمادبهنفس کامل لباسی را که خودش طراحی کرده میپوشد و یا از آن حرف میزند، مخاطب را جذب خودش میکند و مخاطب به کار او ایمان میآورد. واقعا من گاهی حس میکنم طراحان از کارهای خود فاصله میگیرند و این باعث میشود مخاطب اعتماد خود را از دست بدهد. چون وقتی طراح حس اطمینان را به کار خود ندارد، مخاطب هم از او فاصله میگیرد و این بازخورد، طبیعی است. پس اول، اعتمادبهنفس داشته باشید. دوم اینکه رنگشناسی و آناتومی بدن را خوب بشناسید. بعضی اوقات همین ترکیب رنگ پارچهها یا برشها باعث میشود آن چیزی که مدنظر دارید، شکل نگیرد. خیلی دوست دارم این توصیه را بکنم، کسانی که میخواهند کار خود را شروع کنند، یک لاین برای افراد سایز بزرگ در نظر بگیرند. برندهایی که با سایز بزرگ تمرکز کردهاند، خیلی انگشتشمار هستند و تنوع آنها نیز بسیار کم است. در نهایت هم توصیه میکنم از ابتدای کار به دنبال سود نباشند و بدانند که سه چهار بار شکست و ضرر دادن در این کار منطقی است. من خودم خیلی شکست خوردم تا الان به اینجا رسیدهام و هنوز هم از خودم راضی نیستم!
من به دوستان خودم عموما این حرف را میزنم و اینجا هم تکرار میکنم. اگه لباسی باب سلیقه شما نیست، نظر منفیتان را به تندی بروز ندهید. اینطور که گاهی تند صحبت میکنید، هم بیاحترامی به مخاطبانی است که آن طرح را پسندیدهاند، هم بار منفی روی دوش طراحانی است که آن طرح را خلق کردهاند. جز اینکه با این نظرات منفی توقفی به چرخه فعالیت یک نفر یا یک عده بدهید، کار دیگری نکردهاید. طراحان زیادی وجود دارند تا برای هر قشر و هر سلیقهای فعالیت کنند. پس از هرچه نپسندیدید، فقط رد شوید و بدانید اگر قرار بود همه مانند هم طراحی لباس را انجام دهند، این تعداد طراح در سراسر دنیا وجود نداشت و قضیه خیلی خستهکننده میشد!
برای دیدن نمونه آثار برند نعیمه قدیمی (NGmoda) میتوانید به اکانت اینستاگرام این برند مراجعه کنید.